تصادفی گذرم به سایت ایران نمایش خورد و دیدم که نزدیک بود از خرید بلیط جا بمونم! بله دوستان علی الحساب تا ۲۹ آبان تمدید شده… صندلی مورد نظرم رو انتخاب کردم و مشخصات رو وارد کردم، نوبت به مرحلهی پرداخت که رسید مامانم رو صدا زدم تا کارتش رو برام بیاره. دیدم هی مِنمِن میکنه! گفتم یه ذره عجله کن دیگه الان مهلت پرداختش تموم میشه باید از اول اطلاعات رو وارد کنم… باز هم تعلل کرد. گفتم مامان موجودی نداری؟ گفت دارم! گفت پس چرا نمیری کارتت رو بیاری؟ بدو دیگه! گفت حالا نمیشه نخری؟ گفتم چرا نخرم؟! مگه قول ندادی هر اتفاقی هم افتاد من حتما میرم و این نمایش رو میبینم؟! گفت قولم سر جاشه. گفتم اگه من بلیط نخرم چطوری میتونم برم ببینمش؟ گفت ای بابا من میگم نمیتونم مخفی کاری کنم هی میگن خودت بپیچونش! اینا نمیدونن که تو چقدر سمجی تا نفهمی داستان چیه ول کن نیستی! عین باباتی دقیقا!! گفتم اینا کین؟ داستان چیه اصلا؟ گفت هیچی پسرخالهات (مسلما اسمش رو گفته، من نوشتم پسرخاله :دی) برات بلیط گرفته، همون بیستوهشتم، توی جایگاه مخصوص. الان تو مثلا هیچی نمیدونی باشه؟ تو که خوب فیلم بازی میکنی، پس یه کاری کن نگن من نتونستم سر تو یه الف بچه رو شیره بمالم!! آفرین دخترم. :))))
+ پسرخاله از اهالی تئاتره… اینقدر خوشحال شدم که نگم براتون!
درباره این سایت